۲۵ آذر ۱۳۸۷

اثبات


داشتم فكر ميكردم به راههايي كه آدمها سعي ميكنند خودشان را با آنها اثبات كنند. هر كس به شكلي و فكر ميكنم كه هيچ كس نميتونه منكر اين بشه، انسان نياز به بودن داره، تنها تفاوت در دليل شدن هست و نوع شدن ، فرآيند رسيدن به هر بودني و هدف هر بودني به عبارتي فقط دليل اثبات و نوع اثبات متفاوته. كسي خودش را به خلق خدا اثبات ميكنه و كسي به خدا، يكي با دروغ و ايجاد حس همدردي خودش را اثبات ميكنه، يكي با تلاش يكريز و سختكوشي. ريشه همه رفتارها انگار يكي هست تنها تفاوت در نوع رفتاره. فكر ميكنم به خودم، (ميدوني خيلي وقته كه از بديهاي ديگران استفاده ميكنم براي نگاه بهتر به خودم، از آنجا كه ديگران آينه رفتار ما هستند) من چه ميكنم براي اين اثبات؟!! روراست كه باشيم، من هم خيلي وقتها خواستم كه خودم را اثبات كنم به خلق خدا، وقتهايي كه دوست داشتم اول باشم تا بروم بالاي آمفي تئاتر و جايزه بگيرم، وقتهايي كه خواستم كارم رو درست انجام بدهم كه رئيسم يا استادم تشويقم كنه، وقتهايي كه خوب بودم تا آدم خوبي به نظر بيام. دلم ميگيره به همه اين بي رنگيها، اين به قولي خرده شيشه ها.

علمي را نصيب هر كس كن كه لايقش هست و ...... ياري كن همه چيز براي تو شود. آمين

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر