۲۳ آذر ۱۳۸۷

بوي خاك


دلم، دل دل ميكند و چند خط شعر ميخواهد از زبان دوستي كه بوي خاك بدهد و آشنايي. آنقدر دلم ميخواهد كه نميتونم حتي كتابي باز كنم و چند خطي شعر بخوانم از زبانِ من. دلتنگ دعا كردنم، شكر كردن و خواستن و ... دلتنگ بوي تو، تو كه بوي خاك ميدهي و نور.هيچ و هيچ و سكوت. با تو خاك بارور ميشود، تنها با نفسي از تو. حضور ببخش مرا، بارورم كن.

۱ نظر: